loading...

یزد دانلود|دانلود آهنگ و فیلم جدید

اس ام اس جدید تسلیت شهادت حضرت رقیه سال 94 اس ام اس و پیامک جدید برای شهادت حضرت رقیه 25 آبان 1394 و تسلیت گفتن در واتساپ و لاین و تلگرام جدیدترین پیامک های تسلیت شهادت حضرت رقیه پیامک های تسلیت شه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
علت تعویض میلیچ مشخص شد 0 764 iranteam
وضعیت تعطیلی مدارس تهران دوشنبه 6 دی 95 1 3477 iranteam
حاشیه‌های بازگشت تیم ملی به ایران 0 3824 iranteam
آیا دوشنبه 6 دی 95 مدارس تهران تعطیل است ؟ 0 3851 admin
نام قدیم کدام شهر ایران رام شهر است؟ 1 4554 iranteam
نتایج و برنامه مسابقات ورزشکاران ایران در المپیک 2016 یکشنبه 24 مرداد 95+زمان بازیها 0 3894 admin
برج میلاد چندمین برج مخابراتی جهان است ؟ 0 3373 admin
پخش آنلاین والیبال ایران و آرژانتین در المپیک 2016 ریو از شبکه های ماهواره ای 0 3711 admin
مشاهده انلاین و مستقیم بازی ایران - آرژانتین در المپیک ریو دوشنبه 18 مرداد 95 0 3259 admin
پخش آنلاین بدون سانسور والیبال ایران - آرژانتین در المپیک 2016 ریو دوشنبه 18 مرداد 95 0 3475 admin
پخش آنلاین / زنده والیبال ایران - آرژانتین المپیک 2016 ریو 0 3445 admin
دانلود گلها و خلاصه بازی پرسپولیس و گسترش فولاد شنبه 16 مرداد 95 0 3500 admin
نتیجه و خلاصه بازی پرسپولیس و گسترش فولاد شنبه 16 مرداد 95 +گلها 0 2911 admin
برنامه بازی های المپیک 2016 ریو | روز اول شنبه 16 مرداد 1395 | نتایج 0 3508 admin
دانلود کامل فیلم مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۱۶ ریو با کیفیت HD 0 3042 admin
پخش زنده و مستقیم افتتاحیه المپیک 2016 ریو 0 6611 admin
پخش آنلاین مراسم افتتاحیه المپیک 2016 ریو بدون سانسور 0 3079 admin
پخش آنلاین مراسم افتتاحیه المپیک 2016 ریو از شبکه های ماهواره ای 0 3023 admin
زمان دقیق پخش افتتاحیه المپیک ریو 2016 + تاریخ و ساعت 0 2762 admin
ساعت شروع مراسم مراسم افتتاحیه المپیک 2016 ریو 0 2720 admin
مصطفی بازدید : 1325 دوشنبه 25 آبان 1394 نظرات (0)

اس ام اس جدید تسلیت شهادت حضرت رقیه سال 94

اس ام اس و پیامک جدید برای شهادت حضرت رقیه 25 آبان 1394 و تسلیت گفتن در واتساپ و لاین و تلگرام

جدیدترین پیامک های تسلیت شهادت حضرت رقیه

پیامک های تسلیت شهادت شهادت حضرت رقیه صفر 94

اس ام اس و پیامک تسلیت شهادت حضرت رقیه سال 94

 این سه سالگی اوست که در ویرانه‏ای کنار کاخ سبز، به اهتزاز درآمده

و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است


♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوه نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
گریه نکن! خرابه‏های شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشوده‏اند،

گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخره‏های تاریخ نوشته خواهد شد
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
آه ای دوشیزه شب‏های شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانه‏ها،

خوابِ پروانه‏هایی را می‏بینی که بر شاخه‏هایِ نازکِ احساست یخ می‏زنند.
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان!

محکم‏تر بزن این تازیانه‏های پی در پی را که فردا از جای تازیانه‏ ها،

هزاران بهار جوانه خواهد زد.

خرابه‏هایت، آرامگاه ملایکی‏ست که بر دیواره‏های ویرانِ شرم سر می‏کوبند
می‏روی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامی‏گذاری.

اندوهت را بر صورت خرابه می‏پاشی و می‏گذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
گرچه سه سال بیشتر ندارد،

اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد؛

شکایت‏هایی که تاب باز گفتن‏شان را ندارد.

بغض‏ها روی هم جمع شده است و به یک‏باره می‏خواهد فوران کند
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
نبودی طعنه خار بیابان پای ما را زد

زبان کوفه خیلی حرف‏ها را پشت بابا زد
میان راه دستی گوشوار از گوش من چید و

به دور از چشم‏هایت زخم سیلی بر رخ ما زد
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
جرم او را کسی نمی‏دانست

جرم پروانه را نمی‏دانند
آن‏چه مردم شنیده می‏گویند

رسمِ جانانه را، نمی‏دانند
چشم‏ها را گشوده، می‏نالید

در فضای غریبِ ویرانه
مثل شمعی که اشک می‏ریزد

در سکوت حزینِ یک خانه
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم

غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن

تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
ای عمه بیا تا که غریبانه بگرییم

رو از وطن و خانه، به ویرانه بگرییم
پژمرد گل روی تو از تابش خورشید

در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥
سوختم ز آتش هجر تو پدر تب کردم

روز خود را به چه روزی بنگر شب کردم
تازیانه چو عدو بر سر و رویم می‏زد

ناامید از همه کس روی به زینب علیهاالسلام کردم

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

هان ای دختر خورشید! تو خرابه‏نشین نیستی.

اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کرده‏اند.

پای بگذار! بالِ تمامِ ملایک برای گام گذاشتنت در خویش نمی‏گنجند.

♥.♥.♥.♥.♥

دست‏هایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی.

اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگی‏ها!

صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمی‏دانم!

اما ایمان، هم‏پای تو بزرگ شده بود.

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

ای پدر! شادم که در بر آمدی
چون نبودت پا تو با سر آمدی
غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
از سبوی دیده، آبت می‌دهم
گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
از وفای عمّه ممنونم، پدر!
♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

محبتّت خجلم کرده، عمّه! دست بدار
برای زلف به خون شسته، شانه لازم نیست
به کودکی که چراغ شبش، سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

سه ساله دخترت افتاده از نفس، بابا!
دگر مرا ببر از کنج این قفس، بابا!
به جز تو کآمده‌ای، امشبی به دیدارم
نزد سری به یتیم تو، هیچ ‌کس، بابا!

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم

غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن

تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

زهرا عذار نیلی نگشود بهر حیدر
من هم به محضر تو صورت نمی گشایم
گر افکنی جدایی در بین جسم و جانم
دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

دست از سرم بردار من بابا ندارم
زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم

گیسو سپیدم؛ احترامم را نگه دار
سیلی نزن؛ من با کسی دعوا ندارم

باشد بزن چشم عمو را دور دیدی
من هیچ کس را بین این صحرا ندارم

زیبایی دختر به گیسوی بلند است
مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم

این چند وقته از در و دیوار خوردم
دیگر برای ضربه هایت جا ندارم

تا گیسویم را ز دستانت درآرم
غیر از تحمل چاره ای اینجا ندارم

گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد
خسته شدم میلی به این دنیا ندارم

گیرم که پس دادند هر دو گوشوارم
گوشی برای گوشواره ها ندارم

شیرین زبان بودم صدایم را بریدند
آهنگ سابق را به هر آوا ندارم

در پیش پایم نان و خرما پرت کردند
کاری دگر با شام و شامی ها ندارم

با ضربه ی پا دنده هایم را شکستند
کی گفته من ارثیه از زهرا ندارم

نشناختم بابا تو را تغییر کردی
امشب دگر راهی به جز افشا ندارم

گویا تنور خولی آتش داشت آنشب
ترکیب رویت گشته خیلی نا مرتب

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

زبری صورت من و دستان عمّه ام
تقصیرِ کوچه های یهودیِ شام بود

شکرِ خدا هوای مرا داشت خواهرت
در چشم ها، عجیب نگاهِ حرام بود

پایی که زخم تاول آن هم نیامده
وقتی به دادِ آن نرسی سرخ می شود

از ضربِ دستها چه به روزش رسیده است
آن چهره ای که با نفسی سرخ می شود

آنقدر پیر کرده مرا نیزه دارِ تو
هر کس که دید طفلِ تو را اشتباه کرد

عمه به معجرم دوگره زد ولی ببین
روی مرا کشیدنِ معجر سیاه کرد

حرف گرسنگی نزدم باز هم زدند
این سنگها عزیز تو را سیر کرده است

ته مانده ها ی گیسوی نازم تمام شد
در بینِ مُشتِ پیرزنی گیرکرده است

♥.♥.♥
♥.♥.♥.♥.♥
♥.♥.♥

طورنشین میشوم سحر که بیاید
جلوه ی ربانی پدر که بیاید

جار فقط میزنم میان خرابه
یار سفر کرده از سفرکه بیاید

صبح خبرمیدهند رفتن من را
از پدر رفته ام خبر که بیاید

نوبت ناز من است صبرندارم
ناز مرا میخرد پدرکه بیاید

گریه ی من مال عمه است،وگرنه
زود مرا میبرند ،سر ،که بیاید

حرف”کنیز”ی زدن چه فایده دارد
گریه فقط میکنم اگر که بیاید

طفل، بساطی برای ناز ندارد
مقنعه و گوشواره در که بیاید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
رسانه یزد دانلود تنها یک مرجع دانلود نیست
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • صوتی
  • تصویری
  • گالری
  • آرشیو کلیپ ها
  • اس ام اس
  • بازی کامپیوتر
  • بازی موبایل
  • نرم افزار موبایل
  • مذهبی
  • گرافیک
  • مطالب آموزشی
  • اخبار
  • اینترنت
  • نویسندگان